نوروز خوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها میآیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانههای محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده میدهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کوله کش kolekas (بارکش) میگویند به در خانههای مردم میرود و میخواند:
باد بِهارون بیَمُو bade beharo biyamo
نوروزِ سِلطون بیَمُو noroze selton biyamo
مژده هادین به دوستان mozde hadin be dostan
گُل به گلستون بیَمُو gol be goleston biyamo
یا اینکه همین مضامین را با عبارات زیر میسرایند:
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علی باذولفقار آمد، خوش آمد
شما را سال نو باشد مبارک
صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود و کشمش از آنان پذیرایی میکند.
چهارشنبه سوری :
از مراسم به جامانده در ایران زمین، چهارشنبه سوری است که در آخرین چهارشنبه هرسال برگزار میشود. صبح روز چهارشنبه آش هفت ترشی، درست میکنند. آشی که هفت نوع ترشی مانند آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه سبز، و آب ازگیل (اُو کِنِس ou kenes) در آن میریزند و بعد از آماده شدن بین همسایهها پخش میکنند. این آش به آش آخر چهارشنبه معروف است. در آخرین چهارشنبه سال زنان تدارک آش ترشی را میبینند که در نوع خود بینظیر است و جنبهی تبرک و شفابخشی دارد. در این آش از چندینگیاه استفاده میشود، از شکوفههای آلوچه گرفته تا بِچا بِچا beca beca(گل پامچال وحشی) و گل بنفشه و سبزیهای گوناگون دیگر. یک پای ثابت این آش حتما گَزَنه میباشد. احتمالاً ترشی آش اظهار دلسردی از سال کهنه میباشد. از قدیم الایام این آش ترش را در روز سوم مرده ها طبخ میکردند و به همه مهمانان علاوه بر طعام، آش ترش هم میدادند که این هم نشانه تنفر از غم و ناراحتی بود. در هر صورت مردم این منطقه، آش ترش آخرین چهارشنبه سال را به نیت مردگان خود خیرات میکنند. اگر کسی به خاطر اشتغال زیاد موفق به پختن این آش نشود، حتماً سهمی از آش همسایهها و یا اقوام خود میبرد. در غروب آن روز با آرزوی شادی و خوشی برای خود و خانواده خود از روی آتش میپرند و عبارت زیر را میخوانند:
هنگام تحویل سال افراد خانواده دور سفره هفت سین که با ظرافت و سلیقه خانم خانه چیده شده مینشینند و در حالیکه پدر خانواده دعای تحویل میخواند منتظر سال نو میشوند. در گذشته که امکانات ارتباطی مانند رادیو و تلویزیون نبود با تیراندازی یا گفتن اذان سال جدید را به همه اعلام میداشتند. بعد از این که سال نو شد کسی که به عنوان مادرمه یا مارمه کر marme kar (کسی که سال را تحویل میکند) انتخاب شده با مجمعی که در آن قرآن، آیینه، آب، سبزه و شاخههای سبز جوان قراردارد وارد خانه میشود چهارگوشه اتاق ها را آب میپاشد قرآن را کنار سفره هفت سین میگذارد و شاخههای سبز (درخت آلوچه) را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمی برای خانواده باشد، جلوی در اتاق آویزان یا روی طاقچه اتاق میگذارد. دراین روز مادر خانه، غذای عید، سبزی پلو با مرغ یا گوشت درست میکند. علاوه بر آن غذایی به عنوان خیرات برای اموات میپزند و بین مردم پخش میکنند. در غروب شب اول سال به این اعتقاد که چراغ خانه آنها همیشه روشن و نورانی باشد، به سر در خانهها شمع یا شعله آتش آویزان میکنند.
جشن نوروز ماه :
مردم مازندران در اواسط مرداد ماه جشنی به نام نوروز ماه دارند. وقتی که اولین محصول برنج زودرس رسید، بعد از جمع آوری و درو با همان برنج غذا درست میکنند و درخارج از روستا جشن پایان کار میگیرند. این مراسم درست مانند سیزده به در است و اعتقاد دارند که این روز را حتماً باید بیرون از روستا به سر برد، در واقع این جشن یک نوع سپاسگزاری به درگاه خداوند است.
ـ جشن خرمن پس از جمعآوری محصولات کشاورزی در خارج از روستا در زمینهای مزروعی صورت میگرفت.
مراسم تیرماه سیزده: (روز آرش کمانگیر مازنی) :
جشن تیرماه یا جشن تیرگان که در زبان محلی به آن «تیرما سیزده شو tirmah sizdeh so» گفته میشود، همان جشن معروف ایرانیان باستان است که در تاریخ باستانی طبری مصادف با دوازدهم آبان ماه میشود. در رابطه با تاریخچه این جشن نیز روایات مختلفی وجود دارد. برخی پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان را مبنای جشن میدانند و برخی از مردم معتقدند که تیرگان شب تولد حضرت علی (ع) است ولی برخی نیز معتقدند که جشن تیرما سیزه شو یکی از کهنترین جشن ایرانیان و مردم استان مازندران میباشد و ارتباطی به تولد حضرت علی (ع) یا اسلام ندارد. این جشن در تاریخ پیش از اسلام در ایران بزرگ وجود داشته است. در تیرما سیزده شو با برپایی آیینهای ویژه و آماده کردن خوراکیهای سیزدهگانه جشن گرفته میشود. همه خانوادهها در این شب کنار هم جمع میشوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانههای بزرگترها سپری میشود. در گذشته در غروب روز سیزده جوانان هم با در دست داشتن چند ترکهای بلند با کیسهای به انتهای آن بسته شده است، همراه کودکان به در خانهها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به در خانهها و لالبازی و گاهی همراه با خواندن شعر:
لال بیَمو، لال بیَمو lal biyamo
پارسال و پیرار بیَمو، parsalo pirar biyamo
چِل بَزِن دیگِ بَزِن، cel bazen dige bazen
لال اِنِه لالَک اِنِه lal ene lalk ene
سال و ماه ارزون بوه salo mah arzon bave
لال مار رسوا نَوِ، لال اِنِه لالَک اِنِه lale mar resva nave, lal ene lalek ene
پار بورده امسال انه par borde emsal ene
از صاحب خانه تقاضای هدیه میکنند. و صاحبخانه هم اغلب به آنها پول، میوه و شیرینی میدهد. در این شب افزون بر خوراکهایی که مناسب مهمانی است بنابر رسم خوراکیهای ویژهای نیز تدارک دیده میشود. بعضی هم برای این جشن خوراکیهایی تهیه میکنند که به لهجه محلی به آن «کاچی kaci» میگویند که نوعی حلوا میباشد. و شیریـنی دستی به نام «پِتی بَزه نون peti baze non» و شیریـنی دیگری به نام «کماج» میباشد. گردو و سنجد و شیرینی و میوه و چای را میگذارند و افراد خانواده دور آن جمع میشوند. شگون چوب خوردن از لال نیز از دیگر مراسم مخصوص این جشن است. به گونهای که در این شب شخصی با لباس مبدل، دستمالی به سر بسته و صورتش را سیاه میکند و مانند لالها با کسی حرف نمیزنـد. این شخـص که او را لال، لال مـار و لال شیـش
lal s ?is ?میگویند با همراهی چند نفر وارد خانههای محل میشود و با چوب و ترکهای که در دست دارد، ضربهای به ساکنان خانه میزند. مازندرانیها آمدن لال را به خانه و کاشانه خود به فال نیک میگیرند و باور دارند که «لال» هر کس را بزند تا سال دیگر مریض نمیشود.
آیین سنتی 26 عید ماه :
آیین ویژه سنتی 26 عید ماه طبری هر سال در تاریخ 28 تیرماه شمسی در بیشتر نقاط این استان برگزار میشود. در روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام میشود این رسم به جشن مردگان نیز معروف است. بر اساس سنت رایج و باورهای مردم در زمانهای قدیم فریدون پادشاه پیشدادی به خونخواهی پدرش، ضحاک پادشاه را سرنگون میکند. مردم خبر این پیروزی را در شب با آتش زدن بوتهها به یکدیگر اطلاع میدهند. و فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی، این پیروزی را گرامی میدارند.
امروزه نیز مردم از نقاط مختلف به امامزاده حسن میآیند و علاوه بر خیرات کردن برای اموات خود و روشن کردن شمع روی مزارها، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچو میشوند. در این روز کشتیگیران سوادکوه در این محوطه گرد میآیند و به مصاف هم میروند. در مناطق جلگهای جشن مردگان در آرامگاهها برگزار میشود.
مراسم ورف چال (برف + چاله = برف در چاه ریختن) varfe cal
یکی از مراسم قابل توجه در ارتباط با آب در روستای اسک واقع در جاده هزار مراسم ورف چال است. این مراسم در یکی از روزهای جمعه در فاصله اول تا پانزده اردیبهشت ماه که آخرین برفهای زمستانی در حال ذوب شدن است. انجام میشود. تاریخ اجرای این مراسم قبلاً از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده میشود. در این روز کلیه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذای ظهر و بساط میوه و چای از روستا خارج شده و امور روستا در این روز در دست زنهای محل است که با اجتماع در مساجد و نقاط دیگر به اجرای برنامههایی مانند عروس و داماد شاه وزیر بازی و ... سرگرم هستند. از ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری میشود در صورتی که مردی به تذکرات و اخطار آنها توجهی نکند و داخل روستا شود، به شدت با چوب به وسیله زنهای محل تنبیه میگردد. مردان روستا پس از رسیدن به محل ورف چال که از دوران گذشته چاهی درآنجا برای جمعآوری برف به وسیله شخصی به نام سید حسن ولی حفر شده و مقبره او نیز در روستای نیاک محل زیارت اهالی منطقه است، اقدام به جداکردن قطعات برف از کوه میکنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی را به داخل چاه میریزد. پس از پرشدن چاه از برف و پوشانیدن در چاه مردان به صرف ناهار و چای و میوه در اطراف چاه میپردازند و نماز به جا میآورند. سپس همگی به روستا باز میگردند.
این مراسم ریشه در مبارزه با کم آبی برای مسافران و دامها در فصل تابستان دارد. با توجه به این که منطقه مورد بحث در گذشته یکی از مناطق دامداری محسوب میشد. دامدارها برای تامین آب مورد نیاز دامها در فصل تابستان که برفهای روی کوه آب میشد، اقدام به ذخیره برف در این چاه میکردند تا در موقع کم آبی، آب مورد نیاز دامها را فراهم کنند. امروزه منطقه مورد بحث اهمیت گذشته خود را از نظر پرورش دام از دست داده ولی این سنت قدیمی همچنان در بین اهالی محل ادامه دارد.
گت چله شو gate cle so: یا شب یلدا: (یلدا به معنی تولد/ تولد مهر تولد میترا)
شب اول زمستان را گت چله مینامند. در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع میشوند و با خوردن هندوانه ماست و میوه و آجیل سرمای فصل زمستان را از خود دور میکنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چیزی میگیرند. اگر کسی آنها را ندید و نشناخت حتماً به آنچه نیت کردهاند، خواهند رسید.